ستار
به گرداگرد من یک پیله سخت من از این پیله بایستی رها شم
میخوام بشکافم این قنداق تنگفت که هم پرواز با پروانه ها شم
توی آبی پاک آسمون ها اگه جایی برای موندنم نیست
پس این شوق رهایی از کجاهاست
که فکر دیگری توی سرم نیست زمین کهنه این دیوار خسته
دیگه جایی برای موندنم نیست برای پیکر فرسوده ی من
پناهی غیر از آغوش خودم نیست
(ترانه ای از ستار)
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۷/۱۱/۲۳ ساعت ۱۲:۵۸ ب.ظ توسط سعید کیانی
|